پيام
كيوان گيتي نژاد و
92/4/18
كيوان گيتي نژاد و
بست است مگر ما ديده نداريم آنکه عيب جو شود عيبش از آنکه عيب کردست بيشتر است چو او درخفا گناهي کرده که شايدبه توبه رستگاري يابد ولي آنکه او را رسم کشد تا ديده بر جامه دارد بايد گناه کرده بر نفس بر تن خسته از بي کسي برجان دراميخته از پياله اي سوراخ درکشد
كيوان گيتي نژاد و
من در پي آن فصلم که در آن دروغ هم در غالب راستي ريزند و منقوش و غالبي درخور با تن منقوش به طريق و حدوث وقايع خطي بطلان کشند تا بفهمد من بشر که اگر خدا خواهد خوب رابد مي توان ديد و بدي را در خوبي مي توان جست و خوب را از کالبد جفا و چند رنگي به يک غالب نيک بختي مي توان سفت فقط اگر خدا خواهد و تو هم اندر پي خواستش رياضت و جفاي زمانه را يک دم درکشي بي آنکه ذره اي بد خلقي و چيزي جز شکر گويي